دستانی که می‌لرزید، چشمانی که امید را دید

متن احساسی و واقعی از مددکار مؤسسه نیکوکاری میزبانان خورشید درباره مادری که با رنج بیماری سرطان به موسسه آمد و چگونه مهر خیرین، امید را به دلش بازگرداند.

صدای قدم‌های خسته و پر از دردش را می‌شنیدم که آرام‌آرام از ورودی سالن مؤسسه به سمت اتاق مددکاری می‌آمد. قبلاً هم چندبار آمده بود؛ از فرط درد، و از آن دردناک‌تر، از فرط نداری… و از همه تلخ‌تر، بیماری سرطان. چشمانش پر از اشک بود و بغضی سنگین گلویش را می‌فشرد.
پرسیدم: چرا دخترت همراهت نیامده؟
با صدایی لرزان، که مهر مادری در آن موج می‌زد، گفت:
«نه بچم نمی‌دونه مریضیم چیه… دوست ندارم بفهمه… بچه‌م گناه داره… هنوز غم بی‌پدری رو فراموش نکرده…»

با همین جمله، انگار همه دردهایش را برایم تعریف کرد…

فاطمه، همسرش را هفت سال پیش در اثر بیماری‌ای که هرگز معلوم نشد چه بود، از دست داده و سال‌هاست که به تنهایی دخترش را بزرگ می‌کند. برای گذران زندگی در منازل مراقبت از سالمندان را به عهده گرفته بود، تا این‌که چهار ماه پیش فهمید خودش هم درگیر بیماری شده. پدرش سال‌ها پیش فوت کرده و حالا او از مادر پیرش هم نگهداری می‌کند.

وقتی برگه‌ی حواله‌ی تقبل هزینه‌های درمان را به دستش دادم، دستانش می‌لرزید… نگاهی به برگه انداخت؛ از فرط خوشحالی، با چشمانی اشک‌بار به سمتم برگشت. باورش نمی‌شد که هزینه‌ی ۳۵ میلیونی درمانش، صفر شده باشد… نمی‌دانست چگونه تشکر کند… انگار دنیا را به او داده بودند.

به او گفتم:
«نگران نباش… هنوز هم در گوشه‌گوشه‌ی این شهر، کسانی هستند که بوی مهربانی‌شان، جان خسته‌ی بیمارانی مثل تو را تسخیر می‌کند…»

۱۶ دی‌ماه ۱۴۰۳
 ناهید نوری – مددکار مؤسسه نیکوکاری میزبانان خورشید

با ما تماس بگیرید: 05138022013 - 09011990466

آدرس: مشهد مقدس- میدان امام رضا (ع) - بیمارستان امام رضا(ع)  - دفتر موسسه نیکوکاری میزبانان خورشید

لینک پویش کمک به تامین دارو و درمان بیماران نیازمند و دردمند

https://www.mizbanankhorshid.com/campaign_detail/9